در این مقاله قصد داریم در مورد اهمیت حیوان اسب، اسب کاسیت و اینکه کاسیها چه کسانی بودند صحبت کنیم. لذا پیشنهاد میکنیم خواندن ادامه مطلب را از دست ندهید.
آنچه در ادامه میخوانید
تاریخچه اسب
اسب از ریشه “اس” به معنی دونده و تیزتک است. زیرا اسب، تیزتکترین جانور اهلی است. ریشه واژه “سواری” هم در واژه اسب است و در اصل اسب بازی بود. بر اثر تحولات زبان شناختی به مرور زمان به صورت سواری درآمد. اسب را که نمادی از نجابت و زیبایی میدانستند، یکی از پر نقشترین حیوانات اهلی در دنیای اساطیر ایران باستان به شمار میآید.
ایرانیان باستان همان گونه که برای خویش و خانواده خود از اهورا مزدا نیکی طلب میکردند. برای اسب خود نیز نیرومندی میخواستند. در”اوستا” از اسب به عنوان یکی از برگزیدهترین حیوانات نام برده شده.
حتی برای معالجه و خوب نگهداری از آن نیز دستوراتی آمده است. این نشانهای از پاکی، اصالت و اهمیتی است که در فرهنگ ایرانی برای این حیوان قائل بودند.
اهمیت اسب در دنیای اساطیر ایران تا به آن اندازه است که هر ایزد دارای گردونههای زرین و اسب تیزتک بود. حضور اسب در فرهنگ و تاریخ کهن ایران در جلوههای گوناگونی متجلی است.
در بیشتر کتیبهها، سنگ نوشتهها و الواح سیمین و زرین دوره هخامنشی نیز گواه اهمیت و توجه خاص به این حیوان زیبای اساطیری داشت. در کتیبههای گلی دوره داریوش نیز نام اسبهای عالی کشور ایران ذکر شده است.
اسب در فرهنگ اسلامی
اسب در فرهنگ اسلامی نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است. چنان که خداوند در قرآن کریم به این حیوان اهلی سوگند یاد میکنند و میفرمایند: ” سوگند به اسبهایی که در تاختن، نفسشان به شماره می افتد و سوگند به اسبهایی که هنگام شتاب از برخورد سمهایشان با سنگها آتش میافروزند.” (آیات ۱ و ۲ سوره مبارکه عادیات)
اسب در تاریخ اساطیری ایران
این توجه و اهمیت اسب به دامنه موسیقیایی و اقوام مختلف ایرانی نیز رسوخ کرده است. از آنجا که اسب و سوارکاری در زندگی و فرهنگ مردمان نواحی مختلف ایران اهمیت ویژهای داشته. این حیوان همواره در جنگها و سور و سوگها بهترین همراه و همدم مردمان بوده است.
در تاریخ ایران، اسب چنان مقام رفیعی داشته که برخی از پهلوانان و شاهان مانند گرشاسب و ارجاسب در پایان نامشان واژه اسب آمده است. در دوره هخامنشیان و ساسانیان، سوارکاری از مهمترین آموزشهایی بوده که به جوانان داده میشد.
امروزه اسب در دنیا در ورزشهایی چون سوارکاری و چوگان نقش فراوانی دارد. بسیاری از کشورها از صادرات اسب سود فراوانی دارند. در ادامه نگاهی به اسب کاسیت میاندازیم.

کاسیان چه کسانی بودند؟
کاسیها، طوایف باستانی کوه نشین در سلسله جبال زاگرس و در ناحیهای که لرستان در آن واقع است میزیستند. عمده اطلاعات ما درباره اوضاع اقتصادی بابل، در دوره کاسیها، عبارت از سنگهایی است که برای تعیین مرزها نصب میشده است. این احتمال که کاسیها از نژاد آریایی بودند، مورد تأیید بعضی از تاریخ نویسان قرار گرفته است.
کاسیها قومی اهل عمل بودند و مدیران لایق و کارآمدی تربیت کردند. کاسیها به جای محاسبه سال براساس واقعهای بزرگ، روش سادهتر تاریخ گذاری را از روی سالهای سلطنت پادشاه، متداول کردند.
تردیدی نیست که این قوم به تربیت اسب عادت داشتند و موفقیت حملات آنها تا حد زیادی مرهون تحرک فراوان این اسبها بود.
اطلاعات بیشتر در مورد کاسیها
کاسیها نخستین بار در اواسط سده هجدهم پیش از میلاد، به بال حمله کردند. آنها تا سده شانزدهم پیش از میلاد در سر تا سر آن منطقه مسلط شدند.
دوره کاسیها در تاریخ بابل، مورد بررسی کامل قرار نگرفته. از آنجا که در ایران تحقیقات بسیاری درباره این قوم صورت نگرفته است. باستانشناسان باید تا حد امکان مدارک و اسناد تازهای درباره این قوم ارائه دهند.
البته باید گفت که نامها و اسناد رسمی مربوط به پایان این دوره، محفوظ مانده است.
از مشهورترین بقایای معماری کاسیها پرستشگاه شاه کارایندان در آرک (اوروک)، متعلق به قرن پانزدهم پیش از میلاد است. از کاسیهای غرب ایران، نخستینبار در سال ۳۲۴ پیش از میلاد، یعنی در زمان اسکندر مقدونی نام برده شده است.
کاسیها در دره دجلهوفرات، در مرزهای شمالی بابل جای پایی به دست آوردند؛ بعدها دومین سلسله بابلی را تشکیل دادند.
حکومت پادشاهان کاسی
پادشاهان کاسی حدود ۵۷۶ سال در بابل حکومت کردند. احتمال دارد که نخستین پادشاهان کاسی در منطقه بابل، همزمان با آخرین پادشاه نخستین سلسله بابل، سلطنت کرده باشند.
یک راه حل موجه مساله این است که گندش، نخستین پادشاه کاسیها، سلطنت خود را در نیمه سده هجدهم پیش از میلاد آغاز کرد ولی نه در بابل. به نظر میرسد که پادشاهان کاسی، اعضای یکخانواده اشرافی و نظامی بودند. استیلای طولانی آنان بر بابل نشان میدهد که آنان فرمانروایانی با کفایت و محبوب بودند.

کاسیان قبایلی بودند کوهستانی و پیشه دامداری داشتند و به زبانی که با ایلامی قرابت داشت سخن میگفتند. در کتاب لرستان و تاریخ قوم کاسی به نقل از راولینسون آمده” واژه کاسی به شکل کوسایورولیی بوده و در زمان اسکندر یونانیان آن را به مردم زاگرس و دره سیمره اطلاق میکردهاند.
زمانی این عقیده رایج بود که کاسیان هندواروپایی بوده، یا لااقل چنان روابط تماس نزدیک با عناصر قومی هند و اروپایی داشتند که زبان و فرهنگ و تمدن ایشان به نحوی مشهود از آن متأثر گشته است.
ولی مدارکی که به نفع مناسبات هند و اروپایی کاسیان وجود دارد چنان سست است که باالضروه باید کاسیان را یا فاقد رابطه با هند و اروپاییان شمرد یا غیر مستقیم و بسیار دورادور با عناصر اخیرالذکر مربوط دانست. اصالت لرها ممکن است به ایلامیان و کاسیها برسد.
کاسیها و استفاده از اسب کاسیت
بر همگان واضح است که قوم کاسیت به تربیت اسب کاسیت عادت داشتند. موفقیت آنها در جنگها تا حد زیادی مرهون تحرک فراوان آنان بود.
تا آن زمان، مردم از الاغ و سایر چارپایان برای حمل و نقل استفاده میکردند. با آمدن کاسیها، اسب ناگهان در سراسر آسیای غربی، به صورت حیوان بارکش سودمندی درآمد.
پیش از این زمان الاغ کوهی که اسب را در بابل به این نام میخواندند، حیوان نادری بود و قدیمترین اشارهای که به آن شده است در عصر حمورابی دیده میشود.
در آن دوره طوایف کاسی، کوچ نشینهایی در نواحی غربی ایلام تشکیل دادند. هنگامی که دستههای کوچکی از آنان وارد دشت بابل شدند تا به عنوان کارگر دورکار استخدام شوند، ابزارهای خود را به همراه بردند.
استفاده از اسب وارداتی، به این ترتیب، فروش این چارپا را تسهیل میکرد. احتمالاً آنها از خدمات دارندگان این چارپاهای تازه وارد استفاده میکردند.
اما نخستین مهاجران کاسی باید افرادی ساده و غیر پیشرفته بوده باشند؛ زیرا در هیچ قرارداد این دوره اثری از گردآوری ثروت به وسیله آنها یا مشارکتشان در فعالیتهای بازرگانی، در سرزمین جدید دیده نمیشود.
تنها دلیل استخدام آنها در امری غیر از کارهای دستی، عبارت از قراردادی است که در زمان سلطنت امی-دینانا بسته شده است. از این قرارداد، چنین بر میآید که یک نفر کاسی، دشت زراعت نشدهای را برای کشاورزی به مدت دو سال اجاره کرده است.

مهارت کاسیها در پرورش اسب
کاسیها در تربیت اسبهای خود خیلی ماهر بودند. ثروت آنان از این راه بود که اسبهای زیادی را به بابلیها و آشوریها میفروختند و آشوریها اسبهای سوار نظام خود را از کاسیها میگرفتند.
بعلاوه، از آنجا که اسبهای کاسیها به واسطهی بابل در جاهای دیگر آسیای غربی و فنیقیه به فروش میرفت. میتوان حدس زد که نیسای معروف که از حیث خوبی و قشنگی اسبهایش آن قدر معروف آفاق بود و مورخین عهد قدیم، بخصوص هرودوت در چند مورد از تندروی و بردباری آنها صحبت داشته، در صفحات کاسی بدوأ به وجود آمده است.
نیسا همان مکانی است که اسکندر مقدونی پس از بازگشت از هندوستان از آنجا دیدن کرده است. او سی روز در آنجا توقف داشته است. به نوشتهی مورخین عهد قدیم، در آن زمان پنجاه تا شصت هزار اسب آنجا پرورش داده میشده است.
اسبهای این منطقه به قدری شهرت داشتهاند که در جهان آن روز به نام نژاد نیسایی معروف بودهاند. گمان میرود که نیسا مکانی در حوالی بروجرد و دشت الشتر بوده باشد.
اسب کاسیت یا لری در لرستان
اکتشافهای باستان شناسی و لوازم به دست آمده در سطح لرستان حاکی از آن است که، لرستان از نظر پرورش اسب رتبه اول و قوم کاسیت اولین قومی بودند. آنها توانستند اسب را رام کنند و به جهانیان معرفی کنند.
اسب و سوارکاری در بین عشایر لرستان جایگاه ویژهای دارد. مردمان این سرزمین ـ چه به هنگام رزم و چه به گاه بزم و چه در سور و سوگ ـ اسب را به یاری میگیرند.
آثار مکشوفه در لرستان حاکی از این است که این سرزمین از دیرباز محل مناسبی برای پرورش اسب بوده. مردمان ساکن در این مناطق سوارانی ماهر و چابک بودند که همواره به کار پرورش اسب مشغول بودهاند.
چنانچه در گذشته اسبهای مورد نیاز ارتشهای بابل، آشور و سایر کشورهای آسیای غربی و حتی فینیقیه نیز از این سرزمین تأمین میشد.

در جنوب شهر خرم آباد منطقهای به نام اسبستان وجود دارد که در گویش لری به اسبسو معروف است. این نام در اوستا به گونه اسپوستان و به معنای اسبستان( جای اسب) است که در زبان سانسکریت به صورت استوستان ذکر شده است.
در رساله لرستان نوشته ولادیمیر مینورسکی آمده است که: اصطلاح لر مأخوذ و مشتق از نام لهراسب است که این نظریه پیشتر هم به وسیلهی بارون دوبد گفته شده بود، احتمالاً آسپ نام یک خاندان و قبیله در لرستان بوده است و اسمهای لهراسپ، جاماسپ، گشتاسپ و … از آن گرفته شده باشند.
سخن پایانی
به پایان مقاله معرفی کاسیها و اسب کاسیت رسیدیم. امیدورایم این مطلب برای شما مفید بوده باشد.
سایت و اپلیکیشن واسط کالا مکانی امن و راحت برای خرید و فروش حیوانات خانگی موردنظر شما است.